سخنان بزرگان از مینا مقدادی
هاولاک الیس : جاییکه در آن خوش بینی بیش از هر جای دیگر رواج و رونق دارد ، تیمارستان است .

اُرد بزرگ : پیش نیاز دلیر بودن بدنی ورزیده نیست ، گاهی آدمهای سبکبار، پشت تواناترین مردان را هم به لرزه افکنده اند .

کریستین : برای ازدواج کردن بیش از جنگ رفتن شجاعت لازم است .

اُرد بزرگ : پشتیبانی از داشته دیگران ، پشتیبانی از داشته خود ماست .

جبران خلیل جبران : کامل ترین پاداش برای انسان ، بخششی است که بتواند امیال هستی اش را تغییر دهد و خواستهای دو لب خشکیده از عطش او را دگرگون سازد و تمام زندگی اش را به چشمه های همیشه جوشان و ابدی تبدیل کند .

بزرگمهر : چون بخشنده ای با مستحق بخشش و کرم کرد در دل احساس شادی و فرح کند ، و ببالد . اما نیکی کردن به ناسزاوار روا نیست ، چه او هرگز قدر احسان را نمی شناسد و همچنانکه از خار خشک گل نمی روید ، ارج نهادن به نیکی را نمی داند . اگر از گنگی یا کری چیزی بپرسیم دور نیست که به گونه ای پاسخ گوید ، اما نشدنی است که نااهل و ناسزاوار قدر احسان را بشناسد و سپاس گوید .

هرمن کین : هیچکس نمیتواند به کارمندان این دوره انگیزه ببخشد بلکه این انگیزه میبایست درون خود افراد وجود داشته باشد .

دوکلوس : نفهمی و نادانی سه نوع است : یکی آنکه انسان هیچ نداند ، دوم آنکه آنچه را که لازم است نداند ، و سوم آنکه آنچه را نباید بداند ، بداند .

دانته :به یاد داشته باش که امروز طلوع دیگری ندارد.

ارد بزرگ : پیران جهان دیده برای گفتگو سدی برپا نمی کنند .

هراس وال پول: کسی که به کسی حسد می ورزد، دلیل بر آن است که به برتری او اعتراف کرده است.

دوکلوس : اگر جوان را از عشق منع کنید ، چنان است که مریض را از کسالتش سرزنش دهید .

ارد بزرگ : پرسش روشن شاگرد از پاسخ استاد ارزشمندتر است .

هیوم :خوشبختی پروانه است. اگر او را دنبال کنید از شما می گریزد ولی اگر آرام بنشینید، روی سر شما خواهد نشست.

اُرد بزرگ : فرومایگان ، بزرگترین پیروزیهای پیشینه کهن خویش را به ریشخند گرفته اند .

بزرگمهر : خرد در پیکار با دیوان برنده ترین سلاح ها ااست در برابر شمشیر تیز دیو ، خرد جوش است و جان بدان روشن .

هانری برگسون : حواس وسیله ی کشف نیست بلکه فقط وسیله ی ارتباط عملی پیدا کردن با عالم خارج است و همین طور عقل .آن همان مایه ی دانشی است که در جانوران ، غریزه و در انسان ، عقل را به وجود می آورد . از آن مایه ی دانش در انسان قوه ی اشراقی به ودیعه گذاشته شده که در عموم به حال ضعف و ابهام و محو است ، ولی ممکن است که قوت و کمال یابد تا آنجا که شخص متوجه شود که آن اصل اصیل در او نفوذ کرده مانند آتشی که در آهن نفوذ و آنرا سرخ می کند . به عبارت دیگر اتصال خود را با مبدا در می یابد و آنش عشق در او افروخته می شود ، هم تزلزل خاطری که از عقل در انسان رخ کرده مبدل به اطمینان می گردد ، هم علاقه اش از جزئیات سلب می شود .

لینک مطلب : http://www.iran20.com/mina28/blog/37703
نظرات
ارسال یک نظر